خوشا زدرد تو .پر از درد پراز دردشدن
از غصه ی هجران تو چون برگ شدن زرد شدن
ز شوق آمدن ات شعله شعله دود شدن
به بوسه بر غبار ره ات . منحصربه فرد شدن
خوشا زجفای تو . کشیدن . خوردن .بردن
خوشا به پای تو ماندن . ماندن . پیر مرد شدن
چون ناز تو ارزد به دو صد وصلت سردی
خوشا به بند زلف تو مردن " چه کرد ؟" شدن
و هزار زخم به زن . گلستان می شکد جای اش
بدا . زکوی توام . رانده شدن . طرد شدن